

من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت هادی احمدی است؛ وبسایت شاعری با تخلص سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟




خواب دیدم میشاشم، صبح پا شدم دیدم شاشیدهام زیر خودم...
خواب دیدم با حوریان دمخورم، پا شدم دیدم محتلم شدهام...
خواب دیدم به یک نفر حرکات کششی کمر میآموزم، پا شدم دیدم از شدت درد کمر نصف شدم...
خواب دیدم دنبالم میکنند و فریاد میزنم، با ادامهی فریاد از خواب پریدم...
همهی ما اینجور خوابها و اتفاقات را دیدهایم...
×××
سوال این است، خواب میبینیم و بعد به حقیقت میپیوندند یا به حقیقت پیوسته اما خوابش را میبینیم؟ بعبارتی اول خواب میبینیم بعد واقع...
به شُکوهِ شِکوه قَسم... که هر لحظه، خریم!
آنکس که عاقل است خریتهای گذشته را شاید تکرار نکند؛ با اینوصف بدان معنا نیست که خریتهای جدیدی مرتکب نمیشود.
ما تا انتهای عمر در خریتهای کهنه و نو باقی میمانیم.
آنزمان که خریتی مرتکب نمیشویم در این جهان نیستیم.
×××
آدمی نه آنقدر دانا میشود که از جهل، رهایی جستند و نه آنقدر جاهل که نفهمد آدم است!
آدمی نه در شادی بهلول میشود نه در غم محلول.
او، مخلوطِ امیدِ نیمسوخته و یأسِ امیدوار است؛
جرعهای...
هر آدمی که به زندگیات وارد شد، چیزی به تو میآموزد، حتی اگر قصدش این نباشد.
آدمهای بیشتر، آموزههای بیشتر است؛
بعضیها درساند، بعضیها تمرین، و برخی فقط امتحانیاند که باید ردشان کنی، نه پاس.
بااینحال تو قرار نیست همیشه شاگردِ همه بمانی.
بالاخره روزی استاد میشوی، استادی که وارد زندگی آدمهای بیشتری میشود...
آنجایی که هرچه آموختهای را از قصد، بالا میآوری!
www.Soroushane.ir
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….
