حشر چسبیده به لباس و موج ابراز علاقه به زنان و دختران که از کوچه و خیابان به فضای مجازی رسیده بود همکنون بهوفور به تاکسیهای اینترنتی هم سرایت کرده.
ترکیب سفارش مجازی + مکان! فقط دو چیز کم دارد و آن دو همپا و دو همپایه است!
×××
یعنی نشده دختری سفری برود و رانندهی جسور در طی سفر یا رانندهی محافظهکار پشتبندش به او پیام نداده باشد بابت ابراز علاقه.
آن راننده چطور عاشق شده؟ هیچطور! فقط دیده زنی خوشمو یا خوشبو، خوشرو و یا خوشگو یا ترکیبی از همهی اینها سوار شده و او فقط از نوار نازک آینهی خودرو عشق ابدی و سکس پرشور را میبیند.
×××
تاکسیهای سنتی قبلاً محل بحث سیاستهای سکیمخیاری بودند اما تاکسی اینترنتی درحال تبدیل شدن به دفتر ازدواج و صیغهخوانیهای سکیمخیاری است.
یعنی فضای عمومی و خصوصی به هم آمیخته شده و محل جدیدی برای ابراز علاقههای بیمارگونه و لحظهای پیدا شده.
کار از فضای سفید فیزیکی و فضای سیاه مجازی گذشته؛ نوبت فضای خاکستری است.... یعنی رانندگان وامانده، بجای دست به دنده و گرد گیرش، دست به کیروخایه کجا تورشان را پهن میکنند؟
توی تاکسی اینترنتی!
×××
تاکسی اینترنتی یک زیستجهان خاکستریست؛ جایی میان خیابان و اتاق خواب.
از یکسو، همهچیز رسمی و ثبتشده است مثل: اپلیکیشنی عمومی، رانندهای با مجوز، سفری که در ظاهر مثل اتوبوس یا مترو باید صرفاً جابهجایی باشد. اما از سوی دیگر، تنها بودن دو نفر در یک کابین بسته، در یک ماشین خصوصی، در سکوت یا گفتوگوهای ناگزیر، و حس چاردیواری امن (بخصوص با شیشههای دودی!)، این فضا را به خلوتی خصوصی بدل میکند.
کابین بسته؛ خیال باز!
×××
تاکسی اینترنتی ذاتاً یک "فضای مرزی" است؛ نه کاملاً عمومی است، نه کاملاً خصوصی.
همین مرز مبهم است که رانندگان و گاه مسافران هوسناک را به خطا میاندازد...
آنچنان که آنان خیال میکنند حق دارند وارد زندگی همدیگر شوند، شماره بگیرند، پیام بدهند یا ناگهانی ابراز علاقه کنند.
در خیابان و مترو، این رفتار، مضحک و بیجاست؛ در خانه، تجاوز به حریم خصوصی است. اما در تاکسی اینترنتی، میدان تازهای برای علاقههای آنی در یک مکان سیار میسازد.
×××
هرچه هست انگار همهچیز خاکستری شده؛ قشر خاکستری، عشق خاکستری، فضای خاکستری، سکس خاکستری، مرز خاکستری و ...
www.Soroushane.ir