از سال ۱۳۷۶ که با کامپیوتر بزرگ شدم هیچ بازی کامپیوتری نکردم؛ بجز یکبار که با مکسپین ور رفتم و دیگر هیچ.
شاید این درد و رنج زیادی است که ابزار و فرصت بازی داشتی و ازش استفاده نمیکردی.
شاید درد و رنج زیاد این است که اگر کامپیوتر نداشتم همیشه حسرت بازی کامپیوتری را میخوردم.
اما نه اهل بازی بودم و نه حسرتش را خوردم؛ حتی اهل سگا و آتاری هم نبودم. کلاً با بازی دیجیتالی میانهای نداشتم و ندارم.
×××
مکس پین بهنظر اسم یک مرد است اما استعارهای در این نام وجود دارد و آن شباهتش به Max Pain است یعنی حداکثر درد.
بطور خلاصه، Max Payne داستان یک مرد عادی است که با فاجعهای بزرگ روبهرو میشود-زن و فرزندش را میکشند-و وارد مسیر انتقام و عدالت شخصی میشود، در دنیایی که پُر از خشونت، خیانت و تاریکی است.
×××
آنزمان زن و فرزند نداشتم اما درد حداکثری مکس را حس کردم بخاطر همین برای انتقام گرفتن، کمکش میکردم!
سالها گذشته. بازی نمیکنم چون دیگر نه وقتش هست نه حوصلهاش؛ درست عین گذشته که هم وقتش بود هم حوصلهاش، اما بازی نمیکردم.
و من با این پرسش باقی ماندهام درد حداکثری چیست؟
×××
مکس پین، تجربهای است که هم روان و هم روح را میسوزاند، هم بیعدالتی و محدودیت جهان را نشان میدهد، هم تو را تنها با خودت روبهرو میکند تا به تفکر دربارهی معنا و هستی وا داشته شوی.
از دید فیلسوفانی درد-دوست چون شوپنهاور یا نیچه، درد، بخش جداییناپذیر زندگی است، و حداکثر درد لحظهای است که انسان را وادار میکند با واقعیت تلخ هستی مواجه شود تا خود را بازتعریف کند.
×××
درد حداکثری، آینهی خشن خود واقعی توست؛ یا تسلیم میشوی و اجازه میدهی این "اهریمن ناغافل" تو را آنچنان که هستی نشان دهد و یا مقاومت میکنی و در همان نسخهی قدیمی خود میمانی، درحالیکه درد همچنان تو را میفشارد و نمیگذارد آرام شوی.
این لحظه، انتخاب میان تخریب و تولد دوباره با بودن به همان شکل قدیمی است.
×××
بااینحال نمیدانم من درد حداکثری کشیدهام یا نه؟
آنقدر زندگیهایمان پردرد بوده که نمیدانیم کدام درد حداقلی و کدام حداکثری است؟ شاید هرگز درد حداکثری نچشیدیم وگرنه اینجا نبودیم؛ درغیراینصورت دنبال عدالت بهروش انتقام بودیم!
www.Soroushane.ir