برخی افراد وقتی حرفی میزنند یا مطلبی مینویسند آخرش را با یک پرسش تمام میکنند تا به نوعی دیگران را گرفتار بحث کنند؛ بیآنکه خودشان دنبال پاسخ و یا خواهان یادگیری باشند. این قشر بیشتر دنبال دیده شدناند تا تعامل دوطرفه.
فلسفهی وجودی Call to action یا CTA هم یعنی همین.
×××
چتباتهای هوش مصنوعی هم بعد از پاسخ به شما در انتهای هر گفتگو، پرسش یا پیشنهاد دیگری را مطرح میکنند تا هی ادامه دهی... هی بپرسی و او هی پاسخ دهد...
اینکه چتبات مدام میپرسد و حتی سوال را در دهن تو میگذارد تا هی بپرسی بخاطر این است که درحال یادگیری است؛ ولی تا کجا...؟ تا ابد!
ابد یعنی اگر واقعاً هیچ محدودیتی نباشد و بتوانی خستگیناپذیر درگیر بحث شوی.
×××
حال اگر با چتباتی حرف بزنم که من و او دادههای کمی داریم، چیز عمیق و مهم و تازهای را با هم ردوبدل نمیکنیم حتی اگر تا ابد از همدیگر سوال کنیم!
و یا اگر بیوقفه از خودم که غنای زیادی ندارم مدام سؤال بپرسم چطور؟
هیچطور! فقط گرفتار در یک چرخهی بینهایت خودبازتابی میشوم.
چرا؟
چون دادههای من تکراری است!
یعنی هر سؤال و جواب بعدی روی جواب قبلی ساخته میشود، پس محتوای تولیدشده یا فقط تکرار است یا پرسش در پرسش است؛ مگر با افزودن یک کلیدواژهی جدید که بحث را روزبهروز پیچیدهتر و متراکمتر خواهد کرد.
درغیراینصورت درنهایت به خودارجاعی بیپایان میرسم یعنی سؤالها و جوابها خودشان راجع به سؤال و جواب قبلی خواهند بود، پس عملاً متن تبدیل میشود به یک آینهی بینهایت؛ و پاسخها نه معنادار که همگی فقط بازتاب یک بازتابند!
×××
اگر یک انسان وارد چنین چرخهی بیپایان خودپرسشگری و خودپاسخدهی شود، چند اتفاق مهم خواهد افتاد:
اول اینکه ذهن مدام به خودش برمیگردد و سؤال بعدی را از سؤال قبلی میسازد. این حالت شبیه نشخوار ذهنی (rumination) در روانشناسی است.
دوم، چون همهی انرژی ذهن صرف بازتاب گفتمان تکراری خودش میشود، ارتباط با واقعیت بیرونی و دیگران کمرنگ خواهد شد.
سوم، انسان حس میکند در یک دالان بیانتها افتاده که هیچ پاسخ نهایی ندارد و همین سبب افزایش اضطراب یا سرگشتگی وجودی میشود.
×××
بعبارتی این چرخهی بازتابی و پرسشگری، هم قادرست آگاهی عمیقتر تقدیم کند هم سبب فرسودگی روانی شود. با این تفاوت که اگر از دل هر پرسش چیز جدیدی گیر نیاوری دچار سفسطه و تکرار هذیان میشوی و اگر چیز جدیدی بیرون آید دچار آگاهی.
×××
پرسش و پاسخ خوب است، اما تنها وقتیکه راهی به تازگی باز کند وگرنه به چرخهای از تکرار و هذیان و کلیگویی و "کصگویی" مبدل میشود.
آدمهای جدید، گفتگوهای تازه، مکانهای نرفته، مطالعات متفاوت، پرسشهای جالب و پاسخهای عمیق، به ژرفای تعامل ما میافزایند؛ وگرنه ذهن فقط بازتابی از همان چند حرف تکراری و هذیان بیمعنا خواهد شد... حتی اگر هر روز با خدا حرف بزنی!
www.Soroushane.ir