اینکه میگویند ما آدمها اجتماعی هستیم درست نیست درحقیقت بدنمان اجتماعی است؛ وگرنه ذهنمان همچنان انزواطلب و فردی است!
×××
بطور مثال لذت جنسی فقط یک پدیدهی فیزیولوژیک نیست؛ یک پدیدهی روابطی است. اگر فقط قرار بود انزال یا ارگاسم کافی باشد، بدنِ ما خودش میتوانست همیشه بهترین لذت را تولید کند. اما ما بدنبال "او" میرویم چون: لذت جنسی در مغز، بازتاب رابطه است و سیستم عصبی ما طوری طراحی شده که لذت را در پیوند، توجه، تأیید، لمس انسانی و نگاه دیگری تقویت میکند.
این یعنی ارگاسم در تن اتفاق میافتد، اما معنا در حضور دیگری ساخته میشود.
×××
ازطرفی ما از طریق دیگری، خودمان را حس میکنیم پس بخش عظیمی از لذت جنسی اساساً به تجربهی آینهوار و خودبازتابی مربوط است: اینکه خواستنی هستیم، دیده میشویم، پذیرفته میشویم و اثر میگذاریم.
×××
خودارضایی لذت میدهد؛ اما آینهی انسانی به ما نمیدهد چراکه بدن ما اجتماعی است، نه تکتن.
هورمونهای عشق (اکسیتوسین، پرولاکتین، دوپامین) در تعامل با دیگری چند برابر ترشح میشوند. و بدن عملاً در حضور دیگری "پرمعناتر" میشود.
بعبارتی لذت تنهایی، فیزیکی است؛ ولیکن لذت با دیگری، وجودی.
چراکه در مواجهه با دیگری، معجونی ترکیبی از لذت، تعلق، غیرقابلپیشبینی بودن، احترام، تأیید، تسلیم، معنا، بازی، لحن، بو، بافت پوست، صدا، واکنش، مقاومت، هیجان، تعجب، قدرت، تسلط و ترس و امنیت را همزمان داری.
این معجون را بهتنهایی بدنت نمیتواند تقلید کند.
×××
لذت جنسی در بدن آغاز میشود، اما در رابطه کامل میشود.
اینکه برخی افراد بهسمت خودارضایی یا انزوا میروند، یا خانوادهی تکنفره میسازند نمیدانند جنسیترین بخش رابطه، لذت نیست؛ آینه شدن است.
شاید بپرسید کسی که خوارضایی میکند ولی روابط اجتماعی سالمی دارد پس چی؟
اجتماعی بودن یک نقابِ رفتاریست، نه یک ماهیت ذهنی.
او میخندد، سلام میکند، کار میکند، معاشرت دارد، در جمع خوب رفتار میکند.
اینها پاسخهای بدنی و اجتماعی هستند یا همان الگوهای یادگرفتهشدهی تعامل.
×××
بدن از لحظهی تولد به دیگری بند است!
www.Soroushane.ir
