پاکستان و هند پس از آتشبس هر دو اعلام پیروزی کردند؛ اینکه حق با کدام بوده؟ چندان مهم نیست؛ بهرحال به تنشی منتهی شد که هر صلحی پس از آن به پیروزی طرفین تعبیر شده، حتی اگر هر دو آسیب دیده باشند.
درست شبیه ایران و عراق، اسراییل و حماس و...
همیشه اینگونه است؛ در مناظرات بین افراد نیز هرکسی رویهی خود را مطرح میکند و میپندارد که در بگومگو و کشمکش لفظی، پیروز شده ولو اینکه اندکی به همدیگر ریده باشند.
×××
در نگاه فلسفی و روانشناختی، اعلام پیروزی نه لزوماً به معنای پیروز شدن، بلکه بیشتر نشانهای از نیاز به تثبیت هویت و حفظ شأن درونی است.
چه در جنگ میان دولتها، چه در مشاجرهی میان دو فرد، "اعلام پیروزی" میتواند سازوکاری دفاعی باشد برای مقابله با زخمهای روانی، ترس از شکست، یا از دست رفتن کنترل.
×××
فلسفه، قدرت را نه در پیروزی نهایی، بلکه در بازنمایی پیروزی میداند. پیروزی در این معنا، واقعیت نیست، بلکه تفسیری از وضعیت است که برای تقویت "ارادهی معطوف به قدرت" بکار گرفته میشود. هر طرف، روایت خودش را از آنچه رخ داده میسازد تا در میدان معنا بازنده نباشد.
×××
در روانشناسی، بویژه از منظر روانتحلیلی، اعلام پیروزی نوعی سازوکار دفاعی مانند انکار (denial) یا جبران (compensation) تلقی میشود. فرد یا گروهی که آسیب دیده، برای حفظ انسجام روانی، ناچار است خود را پیروز بداند. تا با این نوع "پیروزی" بتواند به "ترمیم آسیبدیدگی خود" کمک کند.
اعلام پیروزی بیش از آنکه گزارشی از واقعیت باشد، نوعی ساخت روایت است؛ روایتی که هویت، امنیت روانی و جایگاه فرد یا گروه را بازسازی و تثبیت میکند. در سطح فردی، این نیاز ریشه در ترس از تحقیر دارد؛ و در سطح جمعی، در ترس از فروریختن مشروعیت و قدرت.
×××
هرچه هست در یک بگومگو و تبادل آرایی که به تندی صورت بگیرد هیچکس بواقع پیروز نیست؛ و جز تخریب و شکست چیزی ندارند هرچند همواره طرفین اذعان کنند که پیروزند!
×××
پیروزی، گاه نه در غلبه بر دیگری، بلکه در قانعکردن خویش به شکستناپذیری معنا مییابد!
www.Soroushane.ir