ناخواسته بگومگوی فحاشیطور زن و شوهری را شنیدم.
زن فریاد میزد: "من نمیدونم چرا بعضی زنا هر گهی میخورن شوهرشون بازم دوسِشون داره، ولی مال ما!!. این چیه آخه؟ کُس اونا طلاست کُس ما نه!؟"
راستش قبل و بعد مکالمه را نشنیدم فقط در همین حد بود. در همین حدی که من میتوانم برایش متنی بنویسم! 🙂
با شنیدن این جملات، خیلی بیربط و ناخواسته یاد پاشنهطلا افتادم...
×××
اینکه یک زن تمام زنیت خود را به اندامجنسی تقلیل داده خود جای بحث است اما حرف آن زن، کُسمحور نبود. داشت از یک ارزش صحبت میکرد ارزشی که شوهرش قدرش را نمیدانست.
×××
آن زن در ظاهر از "جنسیت" گفت، اما در واقع از "عدالت عاطفی" مینالید و فریادش فریاد یک زخم عمیق از نادیدهگرفتهشدن بود و البته داشت پاکی خود را در قبال زنان مسئلهدار به رخ میکشید.
حرفش ظاهراً سلیطهوار و بیپرده و جنسی بود اما در عمق، فریاد فلسفیِ انسانی است که از تقلیل وجود به کارکرد میترسد.
او از مردش شاید عشق نمیخواست، بلکه تصدیق هستی و بودن و شدن را میطلبید.
میخواهد بداند آیا در این جهان کسی هست که او را نه بخاطر چیزی، بلکه بخاطر خودش بخواهد؟
×××
با اینحال واقعاً پرسش جالبی است چرا برخی مردان علیرغم اینکه از دید همگان، زن خوبی ندارند ولی زنشان را میپرستند؟
قضاوت البته بیمعناست. چینش روابط زناشویی هر زوجی منحصر است. ولی گاهی آنچه ما دوست داشتن مینامیم، از آگاهی نمیآید، از ناخودآگاه میآید.
مردی ممکن است زنی را که دیگران "نامناسب" میدانند، پرستش کند، چون او پازل عاطفیِ ناتمامی را در روانش کامل میکند: که شاید در او وجهی از خطر، هیجان، یا آزادگی میبیند که خودش ندارد.
یا برعکس، در او رنج، ضعف یا شکنندگیی میبیند که میخواهد نجاتش دهد.
در هر حالت، رابطه بر پایهی تکمیل روانی است نه ارزیابی اخلاقی یا اجتماعی.
×××
ازطرفی دیگر، عشق از دیدگاه نوروساینس، نوعی اعتیاد زیستی است؛ همان بازی تخمی هورمونی(!) که بسیار ازش حرف زدهام.
یعنی ممکن است مردی زنی را که از نظر عقلانی مسئلهدار است، ترک نکند، چون بدنش به او معتاد شده نه ذهنش.
×××
در سطح جامعهشناسانه عشق مرد به یک زن مسئلهدار در این حالت، شورشِ زیباشناسانه است: یعنی "من این زن را میخواهم، چون دیگران نمیخواهندش."
×××
نمیدانم ولی آنچه میدانم عشق، چیزی نیست که انتخاب کنیم؛ اتفاقیست که ما را انتخاب میکند!
این یعنی او زن آن مرد شده، اما شاید هنوز عشقش نشده. درنتیجه کُسش حتی اگر طلا باشد برای انتخابگرش، طلا نیست!
www.Soroushane.ir
