هادی احمدی (سروش):

جداً چرا می‌نویسی؟ بخصوص وقتی کسی محلی به نوشته‌هایت نمی‌گذارد؟
حرف‌حرف نوشته‌هایت نه خوانده می‌شوند و نه دیده؛ فقط نوشته می‌شوند؛ نکند مبدل شدی به حروف والی؟
این پرسشی است که همسرم گاهی می‌پرسد با یک گلایه که بجای وقت گذاشتن با ما، پای نوشتنی.
نوشتن بیهودگی از جنس دیده نشدن، از مغز هیچ‌بودگی.
نوشتن به رغم سکوت، صعود به رغم هبوط!
نخواست دلم را بشکند، گفت: می‌دانم حروف ناخوانا و بی‌صدا، معنادارست، اما گوش مردم به صدا آشناست نه به ایما و ادا...
×××
آخ حروف والی: "واو و الف و لام و یا." درگیر این حروف بودم که گفت: هی راوی حروف والی! نه دچار برانگیختگی تعجب دیگران می‌شوی که بگویند: "واو"
نه حرف اول را می‌زنی که مدام بگویند: "الف" نه حتی "یای" حرف آخر را...
نه "لام" تا کام نظری برایت نوشته می‌شود...
کاش "میم" واژه‌ی ما را هم لحاظ می‌کردی... شاید میم می‌شدی روزی در اینترنت...
×××
نوشته‌هایت تلخ و آغشته به ظرافت و زهرخند. اما سیری چند؟
هی راوی والی! هیچ‌بودگی را چرا تمرین می‌کنی؟...
گفتم این حروف والی: "واو و الف و لام و یا" اختصار این است والا این لامصب یاو‌ه‌گویی نمی‌کند! 🙂
×××
خندید و گفت: می‌دانم ولی چه حاصل؟ که شاید به دَرَک شود واصل!
امروز همین متن را برایش نوشتم. گفت: واو با گلایه‌ی من، متنی را نوشتی که به حروف والی معنا داده، خود این یک معجزه‌ی کوچک است.
ممکن است دیده نشوی، اما چیزی نوشتی که اگر کسی ببیند، دیگر از یاد نمی‌برد.... این حروف والی، عالی است! پر از "میم" ماست حتی اگر به تنهایی بنویسی...
زمزمه کردم: در خوانده‌نشدن هم، می‌شود ماند...
www.Soroushane.ir


5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x