توی خوابگاه بشدت نمازخوان بودم، دوستدختری هم نداشتم و صدالبته بخاطر باورهای مذهبی خودارضایی نمیکردم؛ در سن ۲۰ سالگی در حال کنترل یا به زبان سادهتر در حال سرکوب بودم. اگر سرگرم یادگیری زبان و فلسفه نبودم قطعاً کار دیگری میکردم... 🙂
با این وجود، این حالت نمیتوانست دوام داشته باشد!
×××
یکروز پرسشی را با تمام همخوابگاهیانم درمیان گذاشتم و پرسیدم:"تا حالا خودارضایی کردید؟ یا میکنید؟ آقا جونم براتون بگه که همگی یجوری بمن حملهور شدند که انگار پرسیدن این پرسش هم اشتباه بود." 🙂
همگی بشدت انکار کردند و حتی مسخرهام کردند که:"نکنه خودت اینکارهای و همه رو اینکاره میبینی!"
×××
مدتی گذشت تا اینکه روزهای بعد تکتک بچهها در خلوتی که با هم بودیم و خیلی صمیمی شدیم پرده از راز دل گشودند و اعتراف کردند که خودارضایی میکنند حتی به کررات؛ حتی با داشتن دوستدختر. منتها پرسش آنزمان من چون در جمع بود نمیتوانستند تابوشکنی کنند.
حتی سه نفرشان که مذهبیتر از من بودند گفتند از شدت انجام این عمل نمیدانند چکار کنند؟ و با احساس لذت آمیخته به گناه سر میکنند ناچار؛ و از من راهکار جایگزین میخواستند... 🙂
×××
هی داد! از دست مردم!
حالا ما سنی نداشتیم ولی آن آقای ۴۲ سالهای که خانم دکتر سکستراپ ازش یاد کرده عطف به این ماجرا میتواند لایهای از پنهانکاری در اظهارات بیمار باشد...
×××
این را گفتم که:
. نیازهای کلیدی، قابل چشمپوشی است اما نه همیشه؛ بلکه فقط در مدت قلیل! (مگر آنکه راهبه یا خواجه شده باشی که البته حتی راهبان و خواجگانی چون آقامحمد قاجار که چون کاری ازش برنمیآمد از تجاوز به دیگران جلوی چشمش لذت جنسی میبرد!)
. مردم هنوز با این تابوها دست و پنجه نرم میکنند.
. آدمها حتی کنار مشاور هم صادق نیستند؛ راست نمیگویند، فقط دنبال راهی برای فرار از بنبست میگردند، نه حقیقت.
. خیلیها شریک جنسی دارند اما خودارضایی هم میکنند.
×××
داشتن باور مذهبی، عدم داشتن رابطهی جنسی و عدم خودارضایی و تحریک مکرر بدون انزال آنهم تا سن ۴۲ سالگی با فرض صحت روایت شاید قدری واقعی باشد اما اغلب در چنین مواردی:
. فرد به درمانگر چیزی میگوید که فکر میکند "درست" یا "مقبول" است، نه آنچه واقعاً هست.
. یا تا حدی اعتراف میکند اما بخشی را هنوز در درون خود قفل نگه میدارد.
×××
ادعای آن مرد از نظر فیزیولوژیک ممکن است، اما از نظر روانی و اخلاقی (در بستری که ادعا شده) با نوعی انکار، فرافکنی یا خودسانسوری همراه است.
و به احتمال زیاد در جلسات بعدی، اگر درمانگر بتواند رابطهی امن و گرم بسازد، آن فرد اعتراف کند که یا گهگاه انزال اتفاق میافتد یا تجربههای دیگری داشته!
درست شبیه حکایت اعترافات خاموش در خوابگاه!
×××
در مملکت ما، گناه نه در انجامش، که در اعتراف به آن است!
www.Soroushane.ir