صوت سوزان!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

وقتی سوزان روشن، با لوندی می‌خواند: “پر دلشوره شدم پر تشویش، همه‌ی تنم آتیش، انگار عاشق شدم عاشق…”
تمام بدنمان گر می‌گرفت و سوزان می‌شد.
دقیقا این ترانه، آن لحن طنازانه‌ی سوزان و لبریز شدن کاسه‌ی بلوغ از کره‌ی آب شده‌ی هورمون‌های نوجوانی، حسرتی بود که باید به یک قرص نان می‌مالیدی و میل می‌کردی وگرنه ديوانه می‌شدی.
ولی هیچ راه مفری برای تخلیه‌ی این حجم از “آتیش” سوزان نمی‌یافتیم.
تقصیر سوزان و ترانه‌اش نبود تقصیر ما و هورمون‌ها هم نبود.
×××
بجای کره‌خوری، باید قرآن را با صوت می‌خواندیم وگرنه نمره نمی‌گرفتیم.
هیچ چیزی تلخ‌تر ازاین نبود که با صدای نکره و اجباری، آیاتی را بخوانی که اصلآ نمی‌فهمی چیست.
صوت ناسوز و نکره، آب سردی بود بر سوزانی آن کره.
هر کره‌ای که در دل داشتیم با صوت سوزان، آب می‌شد و با صوت قرآن، یخ می‌زد.
همین شد که کره‌ی بدن اکثر دختران و پسران دهه‌ی شصت، بجای آن‌که مصرف شود، فاسد شد. ازبس هی آب می‌شد و هی یخ می‌زد!
×××
سوزان پیر شد، قرآن پیر شد. دهه‌ی شصت پیر شد و ترانه‌ها هم پیر شدند. ترانه‌های امروزی شبیه آتشفشان نیستند و جایی از بدن را ذوب نمی‌کنند فقط آدم را به “تکون بده کله‌ت، یا کلا تکون بده …” ساسی و ماسی و عاصی سوق می‌دهند و فقط بدن‌لرزه بهمراه دارد؛ درست شبیه زمین‌لرزه.
با این‌حال دهه‌ی شصتی‌ها کلا از سرجایشان تکان نمی‌خورند، چه در رقص، چه در تکان دادن کله و باسن و چه در اعتراضات.
کره‌ی بدن این آدم‌ها بدجوری ماسیده!
×××
راستی خبردار شدم آن معلم قرآن که بخاطر اینکه صوت سوزان نداشتم به من ۵ داد؛ مُرد!
آن روزها هم مُردند…
#مهسا_امینی #برهان_الیاسی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x