کاربردی!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

اولین باری که رفتم کرج، صاف هبوط کردم به زیرزمین ساختمانی که یک شرکت کامپیوتری در آن فعالیت می‌کرد. دختر جوانی پشت میز بود و تنها چیزی‌که ازش خواستم این بود:” لطفاً یه فلاپی با یه نرم‌افزار کاربردی به من بده.”
بنده‌خدا فلاپی را داد اما بر سر این‌که چه نرم‌افزاری کاربردی است و اساساً منظور از کاربردی چیست؟ برای هر دوی ما شد یک چالش.
آنزمان هم دنیای نرم‌افزار آنقدر وسیع نبود که از بین میلیون‌ها نرم‌افزار یک چیزی را معرفی کند؛ بلکه فوقش زبان برنامه‌نویسی پاسکال را می‌توانست کپی کند یا فاکس‌پرو و یا کیوبیسیک!
بالاخره به توافق رسیدیم که چیزی کاربردی وجود ندارد مگر این‌که یکی از آن محیط‌های برنامه‌نویسی مذکور را روی فلاپی بریزد تا خودم یک نرم‌افزار کاربردی بسازم!
×××
انگار هزاران سال از آن روز گذشته. احساس می‌کنم از عصر دایناسورها برگشتم. باورکردنی نیست که امروزه دنیای نرم‌افزار چه کولاکی کرده. امروزه کاملاً بی‌نیازی به کاربردی‌سازی. چون هر کاربردی که فکرش را بکنی نرم‌افزارش ساخته شده. با این وصف بازهم درگیر یک چیز کاربردی‌ام.
×××
کاربردی بودن همیشه خوره‌ی زندگی من شده. چه دوستی کاربردی است؟ چه کتابی کاربردی است؟ چه تلاشی کاربردی است؟ چه زمانی کاربردی است؟ چه رابطه‌ای کاربردی است و چه خریدی کاربردی است؟
×××
من و همسرم، هیچ چیزی نمی‌خریم مگر این‌که کاربردی باشد. بعبارتی در ابتدا نه قیمتش مهم است و نه کیفیتش و نه ظاهرش و نه باطنش.
فقط به این پرسش فکر می‌کنیم آیا چیزی که می‌خواهیم کاربردی است؟
اینجا منظور از کاربردی عینیت دقیقی می‌یابد و آن این است چیزی که می‌خواهیم بخریم بایستی مفید باشد و آنرا بلااستفاده نگذاریم یا دور نندازیمش و یا ازش غافل نشویم. آنگاه با یافتن کاربردی‌ترین چیز باکیفیت‌ترین را هم سعی می‌کنیم بخریم چون قرارست عضوی از خانواده‌ی ما شود!
آن چیز باید نقش پررنگی در زندگی‌مان داشته باشد تا معنای کاربردی بودنش به چشم بیاید. چه آن وسیله‌، یک سنجاق باشد و چه یک دکوری.
×××
رویکرد کاربردی محور کردن خریدها به ما کمک کرد هرچیزی نخریم. یا هرچیزی که بلااستفاده باشد یا زود از کار بیفتد را نخریم. منزل ما شدیداً مینیمال است و درست به اندازه‌ی نیاز و کاربرد، اشیا در خود دارد.
بعبارتی ما خوار نمی‌خریم که روزی به‌کار آید!
ما با این نگاه، هم اشیا و هم آدم‌ها و هم هرچیز کاربردی را عمیقاََ دوست داریم. چون عضوی از زندگی‌ ماست.
هدف غایی ما از کاربردی بودن، همیشه دوست داشتن آن چیز است! لااقل تا وقتی که هستیم.
×××
شاید به این فکر کرده باشید من چرا این‌همه از این دین و حکومت در عذابم و مدام لفاظی می‌کنم و در تقابل با آن مطلب می‌نویسم؟
چون در زندگی، هم دین کاربردی نیست و هم این حکومت!
×××
هر چیز غیرکاربردی، دوست‌نداشتنی و دورانداختنی است!
#مهسا_امینی #جعفر_قربانی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x