حرف حسابِ ناحساب!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

تا حالا شده با کسی هم‌صحبت شوید و تا پایان گفتگو نفهمید که حرف حسابش چیست؟ برای اعلام وصول چاپ کتابم به هیئت امنای کتابخانه‌های کشور باید می‌رفتم. رئیس بخش اعلام وصول کتاب تنها در اتاقش نشسته بود و سلام‌علیک گرمی با هم کردیم و گفت، بفرما بشین. آدم خوش‌مشربی به نظر می‌رسید و فک‌اش خیلی زود گرم شد.
شروع کرد به پرسیدن این‌که اهل کجا هستم؟ گفتم کردستان. گفت، کوردی!؟ گفتم بله. پرسید، پس اهل کرمانشاهی؟ گفتم نه جناب، کردستان.
سپس بدون توجه به این پاسخم انگار تمایل داشت فقط ارتباطی بین کورد بودن من و کرمانشاه و با خاطره‌ای که می‌خواست بگوید ایجاد کند. گفت، پس کرمانشاهی هستی، بگذار خاطره‌ای را برایت بگویم، من سال‌ها پیش توی کرمانشاه، خدمت می‌کردم. مردم از بی‌آبی رنج می‌بردند دوستی داشتم یک جایی را کَند و از آن آب بیرون آمد. سال‌ها بعد شنیدم مردم آن نقطه را تبدیل کرده‌اند به زیارتگاه.
گفتم، بله مردم به ‌واقع سطحی‌نگرند.
گفت، نه اتفاقاً این خواست خدا بود که در بیابانی خشک، آب از دل خاک بیرون بیاید.
گفتم، بله مردم همیشه این را می‌گویند که خدا نخواهد اتفاقی نمی‌افتد.
گفت، نه! مردم ما ناآگاهند. به‌هرحال هرکسی اگر چاه عمیقی را می‌کند به آب هم می‌رسید.
گفتم، بدون تلاش، هیچ کاری به نتیجه نمی‌رسد. به‌قول عامه، از تو حرکت از خدا برکت.
گفت، آقا خدا یعنی چه!؟ این‌ها همه زاییده‌ی ذهن آدم‌هاست.
گفتم، چه بگویم والا! هرکسی خدا را هرطوری دوست دارد برای خودش تفسیر می‌کند.
بعد گفت، واقعاً اگر خدا توی دل آن دوست من نمی‌انداخت شاید هیچ‌وقت آنجا را نمی‌کَند!
گفتم، شاید.
گفت، ولی اعتقاد خیلی چیز خوبی‌است. آدم بی‌اعتقاد بی‌هویت است!
گفتم، بله، به یک تکه چوب هم معتقد باشی، آن چوب کار خودش را می‌کند.
گفت، ولی همین اعتقاد، مردم را بدبخت کرده!
فقط نگاهش می‌کردم. که ادامه داد، این مردم بی‌فکر را نمی‌شود برایشان کاری کرد با این اعتقادات سطحی‌اشان. ولی آدم باید به خدا معتقد باشد که در بیابان می‌تواند آب استخراج کند!
و….
×××
خلاصه‌، گفتگوی ما یکی دو ساعت به طول انجامید و در آخر نفهمیدم این مرد خدا را باور دارد یا نه؟ و چرا این‌قدر در دوگانگی بین ایمان و خِرَد درمانده شده. شاید می‌خواست نظر مرا بداند. اما با این‌که نظرم را می‌شنید ولی باز حرف خودش را می‌زد. اعتقادات فردی با جایگاهی که فرد در آن مشغول به کارست گویی هیچ سنخیتی ندارد که این‌گونه آدم‌های روان‌پریش را خلق می‌کند که نمی‌دانند چی به چی است و کی به کی!
آنچنان که نه حرف حساب می‌زنند و نه ناحساب.
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x