سوپری سکسی!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

توی محله‌ی ما سوپری که هیچ، یک بقالی ساده هم نبود. فقط یک دکه‌ی زنگ‌زده‌ی قدیمی سوار بر چند تکه سنگ بزرگ بود مربوط به ابهر کور که بیشتر روشور و لیف و کیسه می‌فروخت تا تنقلات.
×××
دو محله آن طرف‌تر بقالی بود کنس و خسیس، که هیچ‌چیزی از مشتری‌ سرش نمی‌شد فقط با لحن بد پول می‌گرفت و با بی‌میلی و گوشت‌تلخی هرچه تمامتر چیزی را در ازای‌ آن می‌داد دست خلق‌الله!
و البته که کلاً نسیه نمی‌داد.
برای ما که اغلب مواقع نسیه، یک هل دادن برای ادامه‌ي روز بود، داشتن حساب دفتری در نزد میوه‌فروش، بقال و چقال یک ضرورت برای ادامه‌ی حیات بود اما نسیه، همه چیز نبود!
×××
درست پشت بقالی او کنار خیابان اصلی شهر که به تهران رهسپار می‌شد یک سوپری درست و حسابی، تازه باز شده بود. عاشق چیدمان و قفسه‌ها و تنوع محصولاتش بودم اما اینها بازهم در ازای محبت فروشنده چیزی نبود. او بی‌حساب‌کتاب نسیه می‌داد نه می‌نوشت و نه می‌پرسید اما بخوبی بخاطر می‌سپرد. چه پول داشتیم چه نداشتیم پاتوق خریدمان نزد او بود. جنسش همیشه جور بود. همیشه می‌گفتم:«آقامحمد سوپری‌ شما خیلی سکسیه!»
×××
چندی نگذشت که فروشگاهش پاخور عجیبی گرفت و آن بقال کنس را چنان از میدان به در کرد که اکثر مواقع بسته بود و اگر کسی احیاناً و ناچاراً چیزی می‌خواست باید درب خانه‌اش را دق‌الباب می‌کرد تا بقالی‌اش را باز کند..
سوپری جدید آقامحمد چنان رونقی داشت که چشم طمع بسیاری را گشاد کرد و درست در همان راسته چندین سوپر مارکتی دیگر هم باز شد.
به تقلید از او قفسه‌ها کار گذاشتند، جنس‌ها چیدند و تابلوهای چراغانی بسیار آویزان کردند. هرچه از قیمت‌هایشان کم کردند هرچه جنس بیشتری می‌آورند اما درمانده‌تر بودند. حتی تابلو زدند که نسیه هم می‌دهیم حتی به شما دوست گرامی!
و این را نیز از فرهنگشان خارج کردند که توقف شما مانع کسب است! لبخندهای خرکی و احترام‌های زورکی هم می‌گذاشتند ولی به دل کسی نمی‌نشست!
×××
بازهم مردم نزد آقامحمد می‌رفتند…
کسادی بازارشان باعث شد یکی‌یکی بعد از مدتی ببندند و بروند.
هیچ کدام یارای رقابت با او را نداشتند.
محمد نه بخاطر جوری جنسش، نه بخاطر نسیه دادن یا ندادن، بلکه بخاطر اخلاق خوش و لب همیشه خندان و صداقت و محبت بی‌دریغش مورد توجه بود و مهم‌تر از همه، برعکس آنان که مدام سرشان توی کون این و آن بود، او با همه‌ی وجود و با تمام دقت سرش به کار خودش بود!
به نظرم رمز موفقیتش همین بود.
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x